گدای فاطمه (س) ( پنج شنبه 89/8/27 :: ساعت 12:4 عصر)
یا رب البیت الحرام... روز چهارم حضور در مدینه... ساعت 6 صبح قرار بر این بود که به زیارت دوره بریم...نماز صبح رو توی حرم خوندیم و بعد از صبحانه راهی شدیم برای زیارت دوره... اولین جایی که رفتیم کوه احد و مزار حمزه عموی پیامبر(ص) و شهدای جنگ احد... احد نام کوهی است در شمال شهر مدینه که حدود چهار کیلومتر با مدینه فاصله دارد. این کوه سرخ رنگ است و بریدگی و قله ندارد. در نزدیکی آن مردم مدینه مزرعه و باغ داشته و دارند. بعد از کوه احد به سمت مساجد سبعه و محل جنگ احزاب(خندق) رفتیم... مساجد سبعه یا هفتگانه: شهرت هفت مسجد در شمال غربى مدینه در دامنه و بالاى کوه سلع در منطقه عملیاتى غزوه خندق (احزاب)... این مساجد را به یادبود افرادى که در آن جا در سنگر بوده اند و یا نماز خوانده اند ساختند... از این میان شش مسجد فتح (در این مسجد بود که رسول خدا (ص) در جنگ خندق برمشرکان نفرین کرد و آنان شکست خوردند)، مسجد على(ع)، مسجد فاطمه(س)، مسجد سلمان، مسجد ابوبکر، مسجد عمر (یعنى مساجد سته) در این منطقه مشخص اند و هفتمین مسجد را برخى مسجد عثمان مى دانند (که تخریب شده) و بعضى مسجد ذوقبلتین...
تمامی این مسجدها رو به خراب شدن بود و به جای آنها در حال ساخت مسجد جدیدی بودند...
مقصد بعدی مسجد ذو قبلتین بود... مسجد قبلتین ـ متعلق به طایفة بنو سلمه ـ از مساجد بسیار قدیمی در غرب مدینه است که به دلیل ارتباط آن با تغییر قبله، باید زمان بنای آن، در دو سال نخست هجری باشد. این مسجد بدان جهت که در میان طایفهی بنو سلمه بوده، به نام «مسجد بنی سلمه» نیز مشهور است.
آخرین جایی که رفتیم مسجد قبا بود... هنگامی که رسول خدا (ص) از مکه به سوی مدینه هجرت میفرمود، پیش از وارد شدن به مدینه، مدت کوتاهی در قبا منتظر علی بن ابیطالب (ع)ماند. میزبان رسول خدا در قبا مربدی(به حیاط خلوت یا زمینی خارج از محوطه مسکونی خانه گفته میشود که به کار نگهداری شتر یا خرمنکوبی یا خشک کردن خرما میآید) در کنار خانه خود داشت. یکی از هم کاروانیامون یه هندوانه گرفت و قبل ازینکه وارد مسجد بشیم خوردیم! بعد از زیارت دوره به سمت هتل رفتیم و سریع به سمت حرم رفتیم برای نماز ظهر و عصر... بر خلاف روزهای دیگه روضه نرفتم و مشغول قرآن خوندن شدم... ساعت نهار که شد رفتم هتل و ناهار خوردم... عده ای از کاروانمون میخواستن برن مسجد شیعیان...ما نرفتیم و رفتیم حرم و مشغول دعا و قرآن و نماز شدیم... شب هم بعد از شام رفتیم فروشگاه القمه تا بحث سوغاتی رو تمومش کنیم! دو سه ساعتی رو تلف کردیم و بعد هم به سمت هتل و خواب راهی شدیم! الهی لک الحمد بالنعمة...یا حق
|
کل لبیک ها
|
||