گدای فاطمه (س) ( سه شنبه 89/8/11 :: ساعت 2:57 عصر)
یا رب البیت الحرام...
از پله ها بالا رفتیم و پشت پنجره ها ایستادیم... یکی از پنجره ها که دقیقا روبروی قبور ائمه بود، سکو داشت... از سکو بالا رفتیم و مستقیم قبور رو از دور نگاه میکردیم...دلم نسوخت که چرا نمیتونم برم داخل...چون دیدی که ما داشتیم فرق زیادی با مردا نداشت! به همین قدر هم شکر...! زیارت نامه خوندیم... السَّلامُ عَلَیْکُمْ اَئِمَّهَ الْهُدى... از سکو اومدم پایین و یه کم دورتر رفتم پشت یه پنجره و مداحی آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه رو گوش دادم...وای ازین غربت...کبوترای بقیع که بال و پرشون خاکی بود...
وارد مسجد النبی شدیم و بعد از دعا و نماز مغرب و عشاء راهی هتل شدیم...شام رو خوردیم و اولین روز حضور در مدینه رو با خواب به اتمام رسوندیم...
الهی لک الحمد بالنعمة...یا حق
|
کل لبیک ها
|
||