سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • گدای فاطمه (س) ( جمعه 89/8/21 :: ساعت 5:10 عصر)

    یا رب البیت الحرام...

    به دلیل اینکه میخواستیم نیم ساعت قبل اذان تو مسجد باشیم، ساعت سه و نیم بیدار شدیم و راهی شدیم...

    من از بقیه جدا شدم و مشغول شدم...

    بعد از اذان و نماز صبح، قرآن خوندم... اکثرمون تصمیم داشتیم یه ختم قرآن داشته باشیم در طول سفر...بعضیهام مدینه یه ختم و مکه یه ختم میخواستن داشته باشن...

    صبح جمعه بود و دعای ندبه... عزیز علی ان اری الخلق و لا تری... مهمان پیامبر باشی و ندبه کنی فراق فرزندش رو...

    بعضی از سقف های مسجد النبی از نوع متحرک هستن...سقف های چوبی که با فیروزه تزیین شدن...

    نزدیکای طلوع آفتاب که میشه این سقف ها کنار میره تا هوای داخل مسجد عوض شه و حدودا تا ساعتای 8-9 صبح به همون حالت کنار رفته هست...

    هوا که روشن شد رفتم هتل و صبحانه خوردم و خوابیدم!

    ساعت 9 و نیم بیدار شدم و به سمت حرم رفتم...ریحانه بعد از من اومد...ولی کنار هم ننشستیم تا مشغول عبادت باشیم تا حرف زدن!!

    روز جمعه بود و نماز جمعه... خیلی شلوغ بود مسجد... امام جمعه خطبه هایی رو خوند که چندین و چند بار کلمه ی عایشه توش بود! مام که اصلا متوجه نشدیم چی میگه! بعد از نماز جمعه، ما نماز ظهر و عصرمون رو خوندیم و با هم رفتیم سمت روضه... شلوغ تر بود...

    در ضمن مسجد النبی بیشتر از 2104 ستون داره و ستون های مهم در قسمت جنوبی مسجد، که تقریبا در محدوده روضه هس، قرار دارن... یه توضیح مختصری درباره ی بعضی از ستون های مهم مسجد النبی بگم:

    ستون حنانه: این ستون بر جایی نهاده شده که تنه درخت خرمایی که پیامبر (ص) به هنگام ایراد خطبه بر آن تکیه می کرد، در آنجا بوده است پس از آن که برای آن حضرت منبری ساختند از آن ستون ناله ای برخاست و به همین دلیل به آن ستون حنانه می گفتند.

     ستون توبه: آن را ستون ابولبابه نیز می نامند. پس از شکست بنوقریظه ابولبابه به خاطر گناهی که مرتکب شد مورد بی توجهی پیامبر (ص) و یاران آن قرار گرفت و سرانجام خود را به مسجد بست تا آن که آیه ای در پذیرفته شدن توبه او نازل شد.رسول گرامی اسلام(ص) نوافل (نمازهای مستحبی) خویش را نزد آن ستون به جای می‌آوردند و گاهی نیز نزد آن اعتکاف می‌کردند. در روایت شیعه خواندن نماز و دعا و عبادت نزد این ستون بسیار سفارش شده است.

    ستون محرس: در کنار این ستون، علی (ع) می ایستاد و از پیامبر (ص) محافظت می کرد.

    ستون وفود: در کنار این ستون پیامبر (ص) با سران قبایل و هیأت های نمایندگی و سیاسی دیدار می کرد.

    ستون سریر: رسول خدا (ص) در کنار این ستون تختی از شاخه های خرما می گذاشت و شب بر روی آن استراحت می کرد.

      

    بعد از زیارت، برگشتیم هتل و بعد از نهار کمی استراحت کردیم و راهی شدیم به سمت مسجدهای نزدیک مسجدالنبی...

    اول از همه رفتیم به سمت مسجد امام علی(ع) در جنوب غربی مسجد النبی که درش رو بسته بودند!

    بعد از اون رفتیم به سمت مسجد غمامه که داخلش رو داشتن تعمیر میکردن که داخلش نتونستیم بریم!

    «غمامه» به معنای ابر است. سبب نامگذاری آن به «غمامه» این است که: رسول خدا در آنجا برای باران دعا کرد و چون دعا خواند ابری پدید آمد و باران بارید.این مسجد در مجاورت مسجد امام علی (ع)، عمر و ابوبکر در منطقه «نخاوله» قرار دارد.

     

    بقیه گروه رفتند به سمت مسجد مباهله که کمی دورتر بود...

    «مسجد مباهله» یادآور رویدادی تاریخی بزرگی است. که اهل سنت به آن «مسجد الاجابه» می‌گویند. «مباهله» در لغت «بر یکدیگر نفرین و لعنت کردن» است. در سال دهم هجرت گروهی از ترسایان نجران (ناحیه‌ای است در یمن در جنوب عربستان) نزد رسول اکرم(ص) آمدند و دربارة عیسی (ع) با او گفتگو کردند. رسول خدا(ص) فرمود عیسی بندة خدا و کلمة او بود که آن را بر «مریم» القا فرمود. گفتند: چگونه ممکن است انسانی بی‌پدر به دنیا آید؟ قرآن در این باره نازل شد که مثل عیسی، مثل آدم است. چون گفتگو طولانی شد رسول اکرم(ص) به حکم خدا فرمود: ما و شما پسران، زنانمان و خودمان مباهله می‌کنیم تا لعنت خدا بر دروغ‌گویان باشد. در آن روز که بیست و چهارم و به قولی بیست و یکم ذوالحجه بود رسول خدا(ص) با علی مرتضی و زهرا و حسن و حسین (علیهم السلام) بیرون شدند. ترسایان چون عظمت و جلال آن بزرگواران را دیدند، ترسیدند و از مباهله چشم پوشیدند و با رسول خدا(ص) مصالحه کردند و پرداختن جزیه را پذیرفتند.

    ولی ما نرفتیم و رفتیم بازار حرم تا کمی هم به بحث خریدِ سوغاتی پرداخته باشیم!

    بعد هم اذان مغرب شد و توی حیاط نماز رو به جماعت!! خوندیم...البته ما به این جماعتها اکتفا نمیکردیم و خودمون دوباره نمازمون رو میخوندیم...

    با ریحانه توی صف نماز مشغول عکس گرفتن بودیم که یهو یکی از شُرطه ها به سمتمون اومد و میخواست گوشی هامون رو بگیره که مونده بودیم چه کار کنیم!! یه کم التماسش کردیم و من یه چند تا عکس از حرم امام رضا(ع) بهش نشون دادم و به دلش رحم افتاد و بی خیالمون شد! خدا بهمون رحم کرد و گرنه خدا میدونه عاقبتمون چی میشد!!

    بعد هم رفتیم هتل و بعد شام هم با استرسی که گرفته بودیم خوابیدیم!

    الهی لک الحمد بالنعمة...یا حق

     





    کل لبیک ها
    روز چهارم و احرامی دوباره
    روز سوم حضور در مکه
    زیارت دوره
    روز دوم حضور در مکه
    روز اول حضور در مکه
    طواف دل
    لبیک...
    [عناوین آرشیوشده]

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن